سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، زندگانی اسلام و ستون ایمان است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
هزارطرح

 

بهاربیست                   www.bahar-20.com                                               بهاربیست                   www.bahar-20.com

انجیر رو به غضنفر نشون می دن، می گن این چیه؟ می گه آلو بوده چلوندن، تو زعفرون خوابوندن، بهش کنجد مالوندن، یه چوب بهش چپوندن، تازه شده گلابی!

 

غضنفر با دوستش شطرنج بازی می کنه، شاه دق می کنه!

 

یکی میره تو جنگل می بینه روباهه خوابه میگه خوب شدخواب بود و گرنه گولم میزد!

 

غضنفر می ره استادیوم جای اینکه فوتبال نگاه کنه مرتب بالا سرشو با تعجب نگاه می کرده.
 بهش می گن چرا فوتبال نگاه نمی کنی؟ می گه: دنبال کلمه پخش زنده می گردم

 

به غضنفر می گن با سویس جمله بساز میگه : من دیگه با هیچی جمله نمی سازم شما دارید از ترک بودن من سوء استفاده میکنید

 

 

غضنفر با دوستش داشتن با ماشین توی جاده میرفتن که یه گله گوسفند از جلوشون رد شد.
دوست غضنفر ازش پرسید : اگه گفتی تعداد گوسفندای این گله چند تاست ؟
غضنفر بلا فاصله جواب داد : هفتصد و چهل و نه تا !
دوستش با تعجب از غضنفر پرسید : اخه چطوری با این سرعت تونستی اینهمه گوسفند و بشمری ؟
غضنفر جواب داد : خیلی راحت. چون پاهاشون رو شمردم و تقسیم بر چهار کردم !!!!

 

 

غضنفر سر نماز موقع قنوت دستاشو برعکس میگیره ، بهش میگن آخه این چه طرزشه ؟ میگه : میخوام ایندفعه از حفظ بخونم.

 

یه روز غضنفر میره مغازه لوازم خونگی چشش میافته به فلاسک میپرسه آقا اون چیه؟ مغازه دار میگه اون فلاسکه میپرسه کارش چیه میگه هر چیز سردی رو بزاری تو ش سرد نگه میداره هر چیز گرم هم بذاری توش گرم نگه میداره مرده خوشحال میشه و یکی میخره فردا که میره اداره باخودش میبره رییسش وقتی فلاسکو میبینه میگه ببینم چی تو اون فلاسکت داری؟ میگه اقای رییس 2 تا الاسکا دارم با 3 تا فنجون قهوه!

 

 

غضنفر از دوستش می پرسه: تو کجا به دنیا اومدی؟ دوستش می گه تو بیمارستان. غضنفر می گه: آخی! مریض بودی؟

 

غضنفر به پسرش شک می کنه، بهش می گه: ها کن ببینم. پسرش ها می کنه. غضنفر می زنه تو گوشش می گه: کره خر! دختر بازی می کنی؟

 

از غضنفر می پرسن سخت ترین کار چیه؟ میگه نمک تو نمکدون ریختن، چون سوراخ هاش خیلی ریزه!

 

 

غضنفر با دوستش دعواش می شه. جمعیت می گن: بزن تو فکش!
غضنفر نمی دونسته فک کجاست؟ محکم می زنه تو شکم دوستش!
دوستش شکمشو می گیره می گه: آخ فکم!

 

غضنفر رفت حج. اونجا نه نماز می خوند، نه طواف می کرد... ازش پرسیدن چرا؟ گفت: به ما گفتن همه چیز با کاروانه!

 

 

غضنفر میره WC باد صدادار میده! میاد بیرون می بینه چندتا دختر جلوی در ایستادن. برای اینکه ضایع نشه میگه: اه! بی فرهنگا! شیمیایی می زنن آب نمی ریزن صداش بره!!!

 

غضنفر می ره عروسی، تو عروسی برف شادی می زنن، سرما می خوره

 

غضنفر با احساسات زنش بازی می کنه، سه هیچ می بازه!

 

 

یه بابایی میخواسته بنده خدا رو اسگل کنه، مبلغ روی چک رو می‌نویسند: «خدا تومان»! فرداش می‌بینه بنده خدا داره گونی گونی از بانک پول میاره بیرون! تحقیق می‌کنن میبینه: رئیس بانک غضنفر بوده!

 

 

دو تا غضنفر نشسته بودن.اولی از دومی میپرسه که: دو دو تا؟دومی میگه:شش تا.اولی کمی فکر میکنه و میگه:آهان،از اون راه رفتی؟

 

یه غضنفر میگن: میای بریم راه‌پیمایی برای هفته دفاع مقدس؟ میگه: نه، شما برین، من برای چهلمش میام!

 

 

غضنفر ریش پروفسوری میزاره، داشته از توی جنگل رد می‌شده که یه دفعه جناب شیر می‌پره روش و یه لقمه چپش می‌کنه و با تعجب میگه: تا حالا بزی نخورده بودم که مزه خر بده!

 

غضنفر از خیابون رد میشه، از یکی می‌پرسه: ببخشید، اونور خیابون کدوم وره؟ یارو بهش میگه: خوب اونور دیگه! غضنفر شاکی میشه و میگه: آخه چند دقیقه پیش یه پدرسگی گفت که اونور خیابون اینوره!

 

 

به غضنفر می گن: فهمیدی زلزله اومد؟ می گه: نه! من روم اون ور بود!

 

 

از غضنفر می پرسن برای بستن یک لامپ به چند نفر احتیاج داری؟ می گه 3 نفر. می گن چرا 3 نفر؟ میگه: یه نفر میره بالای نردبون لامپ رو بگیره، دو نفر هم از پایین، نردبون رو بچرخونن!

 

 

 

غضنفر در خونش رو رنگ می کنه، بجه هاش گم می شن!

 

از غضنفر می پرسن چه جوری بستنی کیم می خوری؟ می گه می ذارمش لای نون، سیخشو می کشم بیرون!

 

غضنفررفته بوده چتربازی. موقع پرش از هواپیما، فرمانده بهش می گه: وقتی پریدی بیرون دکمه سبز می زنی چترت باز میشه، یک درصد اگر باز نشد، دگمه قرمز رو می زنی که حتما چترت باز می شه. بعد وقتی رسیدی پایین یک جیپ هم پایین منتظرته که می بردت پادگان. حالا بپر.
غضنفر می پره، دگمه سبز رو میزنه چتر باز نمی شه، دگمه قرمز رو میزنه چتر باز نمی شه، می گه اگه شانس ماست، حالا اگر برسیم پایین جیپه هم رفته.

 

از غضنفر می پرسن خواهرت دختر زائیده یا پسر؟ میگه به من اطلاع ندادن, هنوز نمیدونم دایی شدم یا خاله.

 

به غضنفر گفتند: بابات به رحمت ایزدی پیوست! گفت: رحمت ایزدی دیگه کیه؟!…… گفتند نه. منظورمون اینه که به دیار باقی شتافت…… گفت: منظورتون را نمی فهمم!!!….. گفتند: یعنی اینکه دار فانی را وداع گفت…… گفت:بازم نفهمیدم!……. گفتند:ای بابا…بابات رخت از این دنیا بربست……. بازم نفهمید!…… آخر سر عصبانی شدند و گفتند : ابله…بابای خرت! مرد……. گفت: خر ما که بابا نداشت!……خودش یکی بود.

 

 

غضنفر با گوسفنداش دعواش میشه ، واسه چرا می بردشون چمن مصنوعی

 

غضنفرداشته دعا می کرده، میگفته: خدایا مرا نیامرز… میگن: بابا این چه جور دعا کردنه!؟ میگه: آخه دارم شکسته نفسی می کنم.

 

 

غضنفر صبح زود یه لیوان خاکشیر میخوره تا شب ملق میزنه که ته نشین نشه

 

غضنفر  میره پمپ بنزین. یارو به غضنفر میگه آقا سوپر بزنم یا معمولی غضنفر

میگه :

معمولی بزن خانواده تو ماشین نشسته.

 

غضنفر که پولدار بوده بچشو میبره مهدکودک لندن،که خارجی یادش بدن سال بعد میره سراغ بچه اش نرسیده به مهد کودک بچه های لندنی داد زدن: ممتقی بوات اومــــــــــــد !

 

غضنفر میره خواستگاری، بابای دختره ازش میپرسه:شما شغلتون چیه؟ غضنفر میگه:قازی!باباهه حال میکنه، میگه: کدوم شعبه؟ غضنفر میگه:ایلده ایران قاز!!!

 

وسط یه شهری یه چاهی بوده، ‌هی ملت می‌افتادن توش،‌زخم و زیلی می‌شدن. میان تو شهرداری یک جلسه برگذار می‌کنن که واسه این مشکل یک راه حلی پیدا کنن. یکی از مهندسا پا میشه میگه: یافتم! ما یک آمبولانس می‌گذاریم بغل این چاه، ‌هرکی افتاد توش رو سریع ببره بیمارستان. ملت همه هورا می‌کشن..آفرین! ایول! دمت گرم!‌ یک مهندس دیگه پا میشه میگه: الحق که همتون نفهمید!‌ آخه اینم شد راه حل؟! ملت میگن، خوب تو میگی چی‌کار کنیم؟ یارو میگه: بابا تا اون آمبولانس طرف رو برسونه بیمارستان، که بدبخت جون داده. ما باید یک بیمارستان کنار این چاه بسازیم، که همه بهش سریع دسترسی داشته باشن! ملت دیگه خیلی حال می‌کنن، کف می‌زنن سوت می‌کشن، که ایول بابا تو چه مخی داری!‌ یهو یه مهندس دیگه پا میشه میگه: الحق هرچی بهمون میگن خر، حقمونه! آخه این شد راه حل؟! این همه خرج کنیم یک بیمارستان بسازیم کنار چاه که چی بشه؟ مردم تعجب می‌کنن،‌میگن: خوب تو میگی چیکار کنیم؟ یارو میگه: بابا این که واضحه، ما این چاهو پر می‌کنیم، میریم نزدیک یک بیمارستان یک چاه می‌زنیم!

 

یارو میگه: داداش اگه این نوار غزه دستت اومد بده ما هم گوش کنیم. دوستش میگه: نه احمق، نوار غزه یه جور نوار بهداشتیه ؛ مگه نشنیدی میگن نوار غزه خونین شد !!

 

آخونده توی اتوبوس کنار راننده میشینه شوخیش گل میکنه:شما راننده ها که همش تو جاده هستید از کجا میدونید که بچه هاتون از خودتونن؟ راننده میگه:2سال صبر میکنیم اگه شبیه خودمون شد که هیچ وگرنه میفرستیمشون حوزه علمیه

 

خواننده تو عروسی میگه: خانوما، آقایون، دستا بالا، می‌خواهیم بریم بندر! یکی داد میزنه: کجا؟ ما تا شام نخوریم هیچ‌جا نمیریم!!!

 

مامان!-
چیه پسرم؟
می خوام یخورده استراحت کنم. به غیر از ساناز و سارا و پانته آ و پارمیدا و
ناتاشا و الناز و الهه و مریم و سوگل و نازنین و رکسانا، هر کس که زنگ
زد بگو من خونه نیستم!

 

یه روز یه بابایی  بچشو میبره مدرسه و میگه اقای مدیر این بچه رو چرا تربیتش نکردین ؟
میپرسن چرا این سوالو میکنی ؟
پدره میگه اخه عکس یه کون کشیده رو بخاری هم داداششو سوزونده هم لبای منو

 

 

خانمای ر ش ت ی  صبح که از خواب پا میشن چی کار می کنن؟ هیچی میرن خونه شون

 

یارو در حال مرگ به زنش میگه:بعد من ازدواج می کنی؟ زن:بله یارو:میرزاقاسمی واسش درست میکنی؟ زن:دوست نداره

 

 

یارو:چقد بعضی ها خرن یه همسایه داشتیم یه سال نتونستیم بهش حالی کنیم بابا این زن منه نه تو

 

طرف سراسیمه میاد خونه میگه:آهای اونیکه خانم منو بوس میکنی... یارو میترسه از اتاق میاد بیرون طرف میگه:بیا دم در کارتون دارن

 

زمان جنک در یکی از خیابانهای شهر تطاهرات بودو مردا می کفتن"ما رشتیا یلنکیم " زنا می کفتن"صورتی صورتی" بعدش مردا می کفتن " ما رشتیا مردیم " و زنا می کفتن" زورکی زورکی"

 

میگن یه روز یه آدم خسیس کنار یه پوست موز نشسته بوده ازش میپرسن چرا اینجا نشستی ؟ میگه میخوام مردم فکر کنن من این موز رو خوردم

 

به یه آدم خسیس میگن تا حالا شیرین تر از عسل خوردی میگه : بله ترشی مفتی

بهاربیست                   www.bahar-20.com                                                    بهاربیست                   www.bahar-20.com


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد حسن 89/10/30:: 8:26 عصر     |     () نظر